به نام خدا
برای حال خوب داشتن علاوه بر اینکه لازم است از عواملی که در ایجاد حال خوب، خلل و مشکل ایجاد میکنند بهطور جدی دوریکنیم، لازم است برای رسیدن به حال خوب کارهایی را نیز انجام دهیم تا بتوانیم این حال خوب را در درونمان پرورش دهیم.
وقتیکه همهچیز زندگیمان از مسائل کاری تا مواردی که در روابطمان با آنها برخورد میکنیم یا حتی مسائلی که در میزان سلامتی ما تأثیرگذار است، دقیق میشویم همیشه ردپایی را از حال خوب میبینیم.
در زمینههایی که میزان موفقیت قابلتوجه بوده غالباً انجام آن کارها با حال خوب همراه بوده و درزمینههایی هم که مشکلات بیشتر بوده و بجای پیشرفت، درجا زدن و پسرفت داشتهایم معمولاً با حال بد همراه بوده است.
پس نیاز است که تلاش کنیم تا جای ممکن حال خود را خوب نگهداریم و حتی قدمی هم جلوتر برویم حال خوب برای خود ایجاد کنیم و لذت حال خوب داشتن را احساس کنیم.
خودت را دوست بدار
برای اینکه بتوانیم حال خوبی را برای خود رقم بزنیم یکی از اقدامات مهم این است که یاد بگیریم تا خود را دوست داشته باشیم و از وجود خودمان لذت ببریم.
چه بسیار شرایطی پیش میآید که افراد خود را به خاطر خطاها و کارهای اشتباهی که در گذشته انجام دادهاند مورد سرزنش و شماتت همیشگی قرار میدهند و این روند باطل را مدام تکرار میکنند.
نتیجه این سرزنشها جز ایجاد حال بد چه میتواند باشد؟
حال بدی که فرکانسهای نامناسبی را از ما به جهان هستی ارسال میکند و اثرش را در دیگر بخشهای زندگیمان هم نشان میدهد.
برای مثال: وقتی خود را دوست نداشته باشیم، خود را لایق تشویق کردن حتی برای انجام کارهای کوچک نمیدانیم و انجام آن کارها را صرفاً انجاموظیفه تلقی میکنیم و همین مسئله انگیزه ما را برای تکرار انجام اقدامات درست، کمتر و کمتر میکند.
ممکن است به دوستی کمک کرده باشیم که مثلاً مشکل باطری ماشینش را حل کند وقتیکه با انجام این کمک به یک دوست خودمان را تشویق کنیم و به خودمان آفرین بگوییم که گرهی را از کار خلق بازکردهایم، همین کار ساده احساس خوبی از مفید بودن به ما میدهد و از همه مهمتر رابطه ما را با خودمان بهتر میکند و لذت حال خوب داشتن را نشانمان میدهد.
مقصود من از دوست داشتن خود بههیچوجه خودپسندی افراطی نیست که در آن حالت حقوق دیگران را نادیده بگیریم و تنها به فکر خودمان باشیم بلکه منظور من یک دوست داشتن منطقی و معقول است.
به این صورت که اول بایستی بتوانیم خود را دوست بداریم و عاشق خودمان و هر آنچه هستیم و در اختیارداریم باشیم و به خودمان اهمیت دهیم و خود را از یاد نبریم تا بتوانیم در ادامه دیگران را هم دوست بداریم و به آنها هم اهمیت دهیم.
برای حال خوب برنامه بریز
کسی که میخواهد خالق زندگی خودش باشد و زندگی لذتبخش و زیبایی را برای خود رقم بزند بیکار نمینشیند تا دیگران این حال خوب را برایش مهیا کنند.
خودش دستبهکار میشود و شرایطی را رقم میزند تا بتواند از مزایای حال خوب داشتن بهرهمند شود.
برای مثال: وقتی بنشینیم منتظر تا کسی بیاید و حال ما را خوب کند معلوم نیست چقدر باید منتظر بمانیم که آخرسر هم آیا کسی پیدا شود یا نشود؟
بجای این انتظار بیحاصل بهتر است خودمان دستبهکار شویم و آستینهای همت را بالا بزنیم و خودمان بانی ایجاد حال خوب برای خود شویم.
ممکن است به انجام کارهای هنری رو بیاوریم و شاید هم به گشتوگذار در طبیعت علاقهمند باشیم و برای خود سفری تدارک ببینیم و از این تفریح لذت ببریم. شاید هم بیاییم و جشن و میهمانی برپا کنیم و دیگران را هم در حال خوب خود سهیم کنیم.
بههرحال هرچه میکنیم درنهایت این ما هستیم که این کارها را رقم میزنیم و حال خوب ما فقط بهوسیله خود ما ساخته میشود و نه هیچچیز و هیچکس دیگری.
اینگونه است که میتوانیم زمام امور را بهتر بهدست گرفته و نعمت حال خوب داشتن را در زندگی خود به معنای واقعی کلمه تجربه کنیم.
نتیجهگیری
در این بخش راجع به این صحبت کردیم که برای ساختن حال خوب خودمان چهکارهایی را میتوانیم انجام دهیم. دو راهکار بسیار قدرتمند معرفی شد.
اول اینکه یاد بگیریم تا خودمان را دوست بداریم و به خودمان اهمیت دهیم تا بتوانیم هرچه بهتر حال خوب داشتن را تجربه کنیم.
دوم اینکه خودمان عامل ایجاد حال خوب باشیم و برای خوب کردن حال خودمان اقدام کنیم و به شیوههای مفید حال خوبی را برای خود تدارک ببینیم تا بتوانیم زندگی زیباتری را شاهد باشیم.
تا قسمتهای بعدی شما را به خدای یکتا میسپارم.
در پناه خدا سالم و سلامت باشید.