به نام خدا
زمانی پیش خودم فکر میکردم آدمهایی که حال خوب دارند چه در سرشان میگذرد که اینهمه سرحال هستند.
در درون آنها چه خبر هست که این همه نتایج متفاوتی می گیرند و شرایط بهتری دارند.
در ذهن این گونه افراد زندگی و اتفاقاتش چگونه دیده می شود.
این موضوع به حدی برایم مهم بود که به بررسی آدمهای اطرافم پرداختم تا ببینم آدمهای خوشحال که حال خوب دارند چهکارهایی انجام میدهند و چه در مغزشان میگذرد.
طی صحبتهایی که با این افراد میکردم متوجه نکات جالبی شدم که ریشه در درون این افراد داشت بهطوریکه باوجود داشتن مشکلات و مسائل متعدد بازهم حال خوب داشتند.
میخواهم راجع به اینکه در سر اینجور افراد چه میگذرد که میتوانند حال خوبی داشته باشند برایتان صحبت کنم.
چرا نباید حال خوب داشته باشیم؟
مسئله جالبی که وجود دارد این است که افرادی که غالباً حالشان خوب است سعی میکنند جور دیگری به زندگی و مسائل آن نگاه کنند. بهعبارتدیگر خیلی خودشان را درگیر مشکلات نمیکنند و وقتی میبینند آن مسئله دارد حالشان را بد میکند رهایش میکنند.
همین رها کردن مسئله کمکشان میکند تا دوباره به حال خوب برسند و باکمال تعجب میبینیم که راهحل مشکلشان را هم بهراحتی پیدا میکنند و حالشان بهتر هم میشود و با همین فرمان زندگیشان را جلو میبرند.
این افراد معمولاً مشکلات و ناخواستهها و گرفتاریها را جدی نمیگیرند چون فهمیدهاند که این شرایط گذراست و اگر حالشان را بد کنند مشکل حل که نمیشود،بغرنجتر هم میگردد.
آن ها فهمیده اند که حال خوب یعنی چه و زمانی هم که از آنها میپرسید چرا حالتان خوب است؟ میگویند که چرا نباید خوب باشد.
اثر دیدن نعمتها در داشتن حال خوب
افرادی که پیوسته حال خوبی دارند و حال خوب داشتن را تجربه می کنند، علاوه بر اینکه حرص چیزی را نمیزنند و نمیگذارند ناخواستهها و مشکلات آزارشان دهد، معمولاً افراد شاکری هستند و از داشتههایشان لذت میبرند.
آنها دانسته یا نادانسته طبق قانون ثابت جهان رفتار میکنند و با شکرگزاری که به خاطر نعمتهای زندگیشان از خداوند میکنند راه نعمتهای بیشتر را بهسوی زندگی خود میگشایند.
درواقع این افراد در لحظه هماکنون زندگی میکنند و با هر آنچه که در زندگی دارند خوش هستند و تازه از خدا میخواهند آن را بیشتر هم کند!
اینجور آدمها با دیده نعمت بین به زندگی نگاه میکنند به همین خاطر از داشتن کوچکترین چیزها در زندگی خود احساس شور و شعف میکنند.
نگرش متفاوت جادو میکند
ممکن است برایتان این سؤال پیش بیاید که باوجود داشتن مشکلات گوناگونی که در زندگی همه ما رخ میدهد افرادی که اغلب حال خوب دارند چطور میتوانند حالشان خوب باشد؟
معمولاً اینجور افراد در برابر مشکلات و مسائلی که دارد حالشان را بد میکند سعی میکنند بهگونهای دیگر به مسئله نگاه کنند.
بهگونهای که احساس بهتری را بتوانند بهدست آورند.
برای مثال: ممکن است سانحه و تصادفی برایشان پیش بیاید یا گرفتار بیماری شوند. در چنین مواقعی بهجای اینکه مدام غر بزنند و با گله و شکایت حالشان را بدتر کنند، خدا را شکر میکنند که از این بدتر نشد و با این تغییر نگرش حالشان بهتر میشود.
جالبتر اینکه این حال خوب آنها باعث میشود مشکشان سریعتر حل شده و سلامتی خود را زودتر بهدست آورند.
چه بسیار دیدهایم افرادی را که به بیماریهای دشواری مثل سرطان دچار شدهاند و با روحیه و حال خوبی که داشتند بر بیماریشان غالب شدند.
حال خوب ایجاد کنیم
یکی دیگر از چیزهایی که در مغز آدمهایی که حال خوب دارند میگذرد این است که در هر جا و هر شرایطی که هستند نمیگذارند که به خودشان بد بگذرد و هر طوری که شده سعی میکنند حال خوب ایجاد کنند.
همین ایجاد حال خوب باعث توجه کردن به مواردی میشود که حال خوب بیشتری را برایشان به دنبال دارد. برای نمونه: شاید تصمیم بگیرند میهمانی و دورهمی ترتیب دهند تا لحظات خوش بیشتری را تجربه کنند یا بیشتر به سیر و سیاحت بپردازند و به مسافرت بروند.
شاید هم به انجام کارهایی که علاقه دارند بیشتر روی بیاورند.
بههرحال هرچه که باشد و هر عملی را که انجام میدهند در انتها همهچیز برای آن است که حال خودشان خوب و خوبتر گردد و برای بهدست آوردن و تجربه این حال خوب همه کاری میکنند و همه جور زحمتی میکشند تا به خواستههایشان برسند.
البته این کارها برایشان زحمت بهحساب نمیآید چون آن را با عشق انجام میدهند و نتیجهاش تجربه حال خوش بیشتر و زندگی دلپذیرتر است.
چند سال پیش در حال تماشای اجرایی از یک کمدین معروف بودم که او در میان حضار سوالی را مطرح کرد که به نظر شما من الان از کجا آمده ام؟
و چیزی را گفت که هیچ کس انتظار شنیدنش را نداشت!
او گفت که از مجلس عزاداری یکی از عزیزانش آمده و چون ایجاد حال خوب برای هموطنانش را کاری مقدس می دانست نه تنها برنامه آن روزش را لغو نکرد،سعی کرد که یکی از بهترین اجراهایش را برای مخاطبانش داشته باشد.
او با این کار علاوه بر اینکه تلاش کرد تا شرایطی را ایجاد کند تا حال دیگران بهتر شود، توانست که حال خود را نیز مقداری بهتر کند تا بتواند راحت تر از پس غم از دست دادن عزیزش برآید.
نتیجهگیری
تفاوت افرادی که معمولاً حالشان خوب است و از زندگی لذت میبرند با دیگر افراد در این است که این افراد خوشبخت رمز و راز زندگی در این جهان را خوب یاد گرفتهاند و از این رموز در زندگی خود استفاده میکنند.
این افراد جهان را به شکلی متفاوت از کسانی که دائما در حال غر زدن و شکایت کردن از ناملایمات زندگی هستند، میبینند و همین نگرش مثبت به جهان اطرافشان است که زندگی را برایشان لذتبخش تر میکند.
در یککلام این افراد انتخاب کردهاند که جور دیگری به زندگی خود، آدمهای دوروبرشان و شرایط و محیط زندگیشان نگاه کنند و مسائل و مشکلاتشان را طوری در ذهنشان ببینند که به احساس بهتری برسند.
میبینیم که هرزمانی بخواهیم میتوانیم حال خوب و زندگی لذتبخش تری را برای خودمان رقم بزنیم بهشرطی که آگاهانه تصمیم بگیریم تا شرایط را به نفع خود تغییر دهیم.
اگر میخواهید که قدمهای جدیتری را برای رسیدن به حال خوب در زندگی خود بردارید میتوانید در دوره شگفتانگیز شادی با من همراه شوید و قدرت خود را برای خلق زندگی دلخواهتان بیشتر کنید.
از نظرات زیبایتان ما را بهرهمند کنید.
در پناه حق باشید.