
به نام خدا
در زندگی ما ممکن است همیشه همه چیز بر وفق میل ما نباشد. برای عدهای این اتفاقات ناخوشایند بیشتر و برای عدهای دیگر کمتر است.
مسئله مهم این است که در برخورد با این اتفاقاتی که غالباً ناخوشایند هستند چه باید کرد؟
این اتفاقات که میتواند از یک بدبیاری کوچک تا یک فاجعه بزرگ باشد را چطور باید مدیریت کرد و کنترل توجه خود را به دست گرفت که به ما کمترین آسیب را بزند و از سوی دیگر حتی به رشد ما هم کمک کند؟
کنترل کانون توجه
راهحل مناسبی که میتواند در این راه به ما کمک کند کنترل توجه است.
خداوند متعال بیدلیل ما را اشرف مخلوقاتش نخوانده و به ما نیروهایی عطا کرده تا با استفاده صحیح از آنها هرچه بیشتر لایق این مقام در میان کائنات باشیم و یکی از این نیروها توانایی ما در کنترل ذهن، این «شگفتانگیزترین هدیه خداوند» برای ماست.
اگر داری به چیزی توجه میکنی که چیز جالبی نیست و حالت را خوب نمیکند و از آن لذت نمیبری خیلی ساده میتوانی دیگر به آن توجه نکنی و کانون توجه خودت را به موضوع بهتری که حال خوبتری را در تو ایجاد میکند معطوف کنی.
این بزرگترین رازی است که با آن میشود این ذهن هوشیاری را که مثل اسبی چموش و نافرمان است تحت کنترل خود درآورد و او را از رفتن به جاده خاکی ناخواستهها خارج کرد.
کنترل توجه یعنی به چه چیزی داری توجه میکنی؟
بدان که همان یا پدیدهای همسنگ و همجنس همان را داری با دست خودت به زندگیات دعوت میکنی.
برای مثال: ممکن است از لحاظ مالی مشکل داشته باشی و اوضاعت روبهراه نباشد و درآمدت کم باشد. همین که میبینی هزینههای زندگی مرتباً در حال افزایش است و همه چیز در حال گرانتر شدن هست حالت را بد میکند.
ممکن است شروع کنی به غرزدن و شکایتکردن از اینوآن.
اما این کارها مشکل را حل نمیکند که هیچ حالت را بدتر هم میکند و آماده میشوی تا گرفتاریهای بیشتری را برای خودت بسازی و بهجای بالابردن سطح درآمدت شروع به تمرکز روی بیپولی میکنی.
در چنین شرایطی اگر بیایی و کنترل توجه خود را به دست بگیری و نمونه افراد ثروتمند را در زندگیات ببینی و افرادی که توانستهاند به درآمدهای بالاتری برسند را مشاهده کنی و آنها را تحسین کنی.
در چنین شرایطی بهتدریج حالت بهتر شده و میتوانی به راههای افزایش درآمدت فکر کنی و آنها را اجرایی کنی.
کنترل همیشگی ذهن
به هرچه توجه کنی آن را در زندگیات بیشتر خواهی دید. به همین سادگی!
البته بازهم نباید فریب سادگی این موضوع را خورد؛ چون آدمی فراموشکار است و خیلی زود یادش میرود که کانون توجه خود را کنترل کند و بهراحتی دوباره در تله افکار منفی که ذهن مدام در حال ساختن آنهاست گیر میافتد،
حرکت در این مسیر عزمی جزم برای کنترل افکار منفی را میطلبد و شاید در ابتدای امر به نظر برسد که اوه! عجب کار سختی است! و ناچاریم برای همیشه این کار را انجام دهیم.
نتیجهای که از این کنترلکردنهای ذهنی و کنترل توجه عایدمان میشود بهمراتب هیجانانگیزتر و بزرگتر و برجستهتر از این تلاشی است که برای کنترل و افسار بستن بر گردن این اسب چموش به خرج میدهیم.
پس در دستگرفتن عنان کانون توجه مهمترین وظیفه ما در مسیر خلق یک زندگی شاد و موفق و زیباست.
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!