به نام خدا
حرف بادهواست! چقدر در این باره شنیدهاید که گفتهاند حرف بادهواست؟
متأسفانه افراد زیادی هستند که اثر کلام را فراموش کردهاند و بهشدت از آن ضربه میخورند.
با مثالی برایتان قدرت عجیب کلام را بیشتر باز میکنم.
نمونهای از قدرت کلام
یک نفر میآید و به شما میگوید: واقعاً که آدم بیعرضه و دستوپاچلفتی هستید. ممکن است لحظهای در درونتان به فکر فروروید که نکند او راست میگوید و من واقعاً عرضه هیچ کاری را ندارم و آدم بیدست و پایی هستم؟
کافی است که آن را تکرار و باورش کنید، دیگر کارتان تمام است. وقتی این حرف را که میتوانست همچون بادهوا باشد باور میکنید، اثر کلام دارد خودش را نشان میدهد.
به قول «دون میگوئل روئیز» در کتاب چهار میثاق، درواقع میثاقی را میپذیرید که بله او درست میگوید و من واقعاً آدم بیدست و پایی هستم.
دیگر مهم نیست که آیا واقعاً آدم بیعرضهای هستید یا نه چون بقیه کارها را ذهن ناخودآگاهتان برایتان انجام میدهد! به طرز عجیبی بیعرضه میشوید و کارهایی را که در حال انجام آنها هستید یکی پس از دیگری خراب میکنید!
این بار ذهن هوشیارتان به شما میگوید بله واقعاً که آدم بیعرضهای هستید!
همین کارهایی که خراب کردهاید را مدام بلند میکند و بر سرتان میکوبد که ای آدم بیعرضه تو محکومی به بیعرضه بودن و هیچ کار درستی را نمیتوانی انجام دهی.
تا به خودتان میآیید میبینید که صف کارهایی را که خراب کردهاید بهقدری طولانی شده که سروته آن پیدا نیست!
باوری مخرب
این باور مخربی که مثل نهالی نازک و بیجان درون زمین ذهنتان کاشته شده بود کمکم دارد جان میگیرد و به درخت تنومندی تبدیل میشود و دارد ریشههایش را هر چه بیشتر درون ذهنتان میدواند.
با یادآوری کارهایی که خرابشان کردهاید هر چه بیشتر این درخت منحوس را در درونتان بارورتر و ریشههایش را عمیقتر میکنید.
چه شد که این بلا بر سرتان آمد یا بهتر بگویم چطور این بلا را بر سر خودتان آوردید؟
شما که خیلی خوب و خوش داشتید زندگیتان را میکردید. این بلای آسمانی چه بود که یکباره بر سرتان نازل شد و اینهمه درونتان را به هم ریخت؟!
اثر کلام بهخوبی دارد کارش را میکند. شاید فکر کنید این یک بدشانسی بزرگ بود و به بخت و اقبال بد خودتان لعنت بفرستید.
چقدر بدشانسید که با چنین آدمی برخورد کردید که او چنین حرفی را به شما بزند و شما به فکر فروروید و کمکم آن را باور کنید. با این کار دومینوی شومی را برای خودتان رقم بزنید و بدبیاریهای بیشتری را برای خودتان پشتسرهم قطار کنید.
«در واقع برخلاف چیزی که گفته میشود حرف خیلی هم بادهوا نیست.» کارهایی زیادی از دستش برمیآید (گرچه بیشتر او را بهحساب نمیآورند و قدرتش را ناچیز میپندارند) همین حرف بود که زندگیتان را به چنین جهنمی تبدیل کرد و آن را یکسره به آتش کشید.
نتیجه این که…
شاید فکر کنید این اولینبار است که با یک حرف چنین بلای بیسابقهای بر سرتان آمده و همه چیزتان را به لرزه درآورده است. باید بگویم سخت در اشتباهید، چرا که این بلا بهاحتمال زیاد بارها بر سرتان آمده!
فقط به دلیل اینکه منشأ اتفاقاتی که بر سرتان آمده را نمیدانید ممکن است آن را به شانس و… ربط دهید.
کافی است بیشتر اثر کلام خود و دیگران را جدی بگیرید. توجه شما بسیار باارزش است آن را به هر کلامی که میشنوید متمرکز نکنید.