آیا هر چیزی ارزش توجه کردن را دارد؟

به نام الله یکتا

زمانی برایم سوالی مهم پیش آمد و آن هم درست بعد از دیدن یک فیلم تاثیرگذار در زندگیم بود و این سوال چنان در ذهنم خودش را به این سو و آنسوی ذهنم می زد که قانون جذب چیست و چگونه کار می کند؟

به فروشگاهی می رویم تا برای منزل خرید کنیم. چند تا بیسکویت برای صبحانه و مقداری تخم مرغ و قالبی پنیر و شاید هم بسته ای نان تست که همه را روی پیشخوان فروشگاه می گذاریم تا  فروشنده آنها را حساب کند.

در همین لحظه فردی خشمگین با اعصابی متشنج وارد فروشگاه شده و بسته ای چای از روی قفسه برمی دارد و در حالیکه قیمت روی چای او را عصبانی تر کرده بسمت پیشخوان می آید و بساط گله و شکایت را شروع می کند که این چه وضع قیمتهاست ؟ چرا مردم را رعایت نمی کنید ؟ فروشنده هم گویی بشکه باروتی بوده و منتظر جرقه ای برای انفجار, بنای غر زدن و شکایت کردن از شرایط کسب و کار و بالا رفتن قیمت خرید کالاها و بد و بیراه نثار کردن و تقصیر را گردن این و آن گذاشتن را شروع می کند.

ما می مانیم وسط این معرکه و طوفانی که از  توجه به ناخواسته ها و موارد منفی بپا شده و  ما که هنوز نمی دانیم قانون جذب چیست و چگونه کار می کند؟ حالا کافیست که در تائید حرف آنها چیزی بگوییم و به آتش این طوفان بدمیم و وارد این بحث بی نتیجه و بی حاصل شویم غافل از اینکه با این کارمان داریم کانون توجهمان را به بدترین شکل ممکن جهت دهی می کنیم .

بحث ها تمام شده یا نشده با اعصابی خراب از فروشگاه بیرون می زنیم . در میان راه هم آن قدر ذهنمان از توجه به آن بحث بهم ریخته که نزدیک است با ماشینی تصادف کنیم.

به خانه می رویم غافل از اینکه بدانیم قانون جذب چیست و چگونه کار می کند؟  

همسرمان می گوید شکر را فراموش کردی بخری؟ و ما هم که توپمان از بحث های درون فروشگاه پر است دست در جیب می کنیم و می بینیم که ای دل غافل , کارت بانکی معلوم نیست کجا از جیبمان افتاده همه اینها را سرهمسرمان خالی می کنیم و ما هم شروع به گله وشکایت از زمانه می کنیم و همسرمان هم که از بازیگوشی بچه هایمان به تنگ آمده ساکت ننشسته و به همین شکل سر هیچ , آتشی بپا میشود.

از جر و بحث بی حاصل خسته می شویم و به گوشی موبایلمان پناه می بریم و این در حالیست که هنوز نتوانسته ایم درک کنیم قانون جذب چیست و چگونه کار می کند؟

انگشتمان را روی صفحه گوشی می لغزانیم  تا دقایقی را در شبکه های اجتماعی پرسه بزنیم و ببینیم چه خبراست که ردیف پیام های منفی گله و شکایتها از زمین و زمان است که از گروه هایی که درونشان عضویم به یکباره بر سرمان ویران میشود و به دست خودمان افسار کانون توجهمان را بدست سیلی از ناخواسته ها و موارد منفی دیگری می دهیم.

از این همه گله و شکایت و توجه به موارد منفی سرمان داغ میشود و موبایل را به گوشه ای پرت می کنیم  ولی هنوز هم نمی فهمیم که داریم با خود چه می کنیم و قانون جذب چیست و چگونه کار می کند؟ و این بار به تلویزیون پناه می بریم و کانون توجهمان را به صفحه تلویزیون و برنامه هایش می سپاریم  تا دکمه کنترل را لمس می کنیم اخباری پخش میشود که راجع به شیوع بیماری ها و بحرانها و جنگهایی ست که در گوشه گوشه جهان در حال وقوع است, اخبار اعتراضات و بحث و جدل های بی پایانی که تمامی ندارد.

در این شرایط و با این ذهن خسته ای که کانون توجه آنرا با دست خودمان آماج ناخواسته ها و موارد منفی کرده ایم سر و کله بچه ها پیدا میشود و آنها هم از همه جا بی خبر شادی کنان بسمتمان می آیند تا با ما بازی کنند غافل از اینکه با انباری از باروت طرف هستند و چنان به بدترین شکل از خجالتشان در می آییم  و تنبیهشان می کنیم که تا مدتی می ترسند بسمت ما بیایند.

اگر این اتفاقات و بدبیاریها را مثل یک فیلم به عقب برگردانیم شاید کم کم بفهمیم قانون جذب چیست و چگونه کار می کند؟

 می بینیم که ما با ورود به آن بحث کذایی در فروشگاه توجه خود را به موارد نازیبا و ناخواسته سپردیم در منزل توجهمان را به موارد منفی در شبکه های اجتماعی معطوف کردیم و با همسرمان در مورد ناخواسته های زندگی مشاجره کردیم و با روشن کردن تلویزیون و دیدن اخبار جنگها و درگیریها و نارسایی ها بر توجه به موارد منفی بیشتر دامن زدیم.

انگار که این کانون توجه خود را از سر راه آورده ایم که به هرمساله و مورد بی ارزشی آن را معطوف می کنیم و گویی که انگار ما باید به همه چیز توجه کنیم.

نه اصلا این طور نیست . در جهان اطراف ما همه چیز هست , زیبایی هست زشتی هست ,موارد دلخواه هست موارد ناخواسته هم هست و این ما هستیم که باید انتخاب کنیم که می خواهیم کانون توجه خود را آگاهانه به کدامین جهت بکشانیم .

باید قدر خودمان و کانون توجهمان را بیشتر بدانیم و این را در نظر داشته باشیم که قانون جذب چیست و چگونه کار می کند؟  و این را درک کنیم که هر چیزی ارزش توجه کردن ندارد و در این مثال توجه ما به این ناخواسته ها واقعا این قدر ارزش نداشت که به  دعوا و مشاجره کردن با همسر و فرزندانمان منجر شود.

می بینیم که باید به مواردی پرداخت که واقعا ارزش توجه کردن را داشته باشند و ما را به حال خوبی برسانند که نتیجه اش را به شکل تجربه اتفاقات خوب در زندگیمان ببینیم چرا که ما با کانون توجهمان و کنترل کردن آن است که می توانیم فرکانسهای خواسته ها یا ناخواسته هایمان را به جهان هستی بفرستیم و همانطوری که هر غذا و خوردنی فاسدی که کف خیابان افتاده را نمی خوریم و از لجنزارها آب نمی نوشیم به همان صورت هم باید نسبت به کنترل کانون توجه خود حساس باشیم و بفهمیم که هر چیزی آن قدر ارزش ندارد که به آن توجه کنیم چرا که با مداومت بر این امر اتفاقاتی از جنس آن را به زندگی خود دعوت می کنیم.

باز هم تشکر می کنم از شما بخاطر نوشتن دیدگاه های زیبا و نظرات مفیدی که ابراز می کنید.

در بخش دیدگاه ها در رابطه با مواردی که کانون توجه خود را به ناخواسته ها سپردید و  در مورد نتایجی که برایتان به بار آورد بنویسید تا هرچه بیشتر به اهمیت آن پی برده و دوستان دیگرتان هم بتوانند از تجربیات شما استفاده کنند.

در پناه خدای مهربان شاد و سلامت باشید .

به کانال تلگرام ما بپیوندید تا از محتواهای منتشر شده در سایت مطلع می شوید

به کانال اینستاگرام ما بپیوندید تا از محصولات و تخفیف های سایت باخبر شوید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فروش ویژه محصولات به مناسبت عید سعید فطر با تخفیف 50% روی کلیه محصولات سایت