به نام خداوند بخشنده مهربان
شادی و داشتن حال خوب یک نعمت بسیار گرانبهاست که باید برای ایجاد آن تلاش کرد.قانون جهان هستی هم که برپایه احساس خوب بنا شده اهمیت داشتن حال خوب و شادکامی مستمر را بیشتر تاکید می کند.
با این وجود برای داشتن حال خوب گاهی موانعی وجود دارند که مانع شادکامی ما می شوند و نمی گذارند که حال خوبی را در بیشتر اوقات داشته باشیم.
بیائید تا با این مانع شادکامی بیشتر آشنا شویم تا بلکه بتوانیم بیشتر جلویش را بگیریم و نگذاریم حالمان را بد کند و با فرکانس های نامناسبی که می فرستیم ناخواسته های بیشتری را جذب زندگی خودمان کنیم.
وابستگی عاملی است که اگر مهارش نکنیم و جلوی آن را نگیریم خودش به تنهایی می تواند حالمان را بد کند و موجب شود تا فرکانس های نامناسبی را به جهان ارسال کنیم که نتیجه اش تجربه اتفاقات نازیبا در جنبه های مختلف زندگی است.
این مانع جدی و مهم می تواند در جنبه های مختلفی از زندگی ما خودش را نشان دهد و نگذارد که به حال خوب پایدار و ادامه دار برسیم.
وابستگی در روابط عاطفی
روابط عاطفی یکی از همان جنبه هایی است که وابستگی می تواند در آن خود را نشان داده و مانع شادکامی ما شود.
برای مثال: وقتی که به فرزندمان وابسته شویم و خوشی و حال خوبمان را فقط زمانی داشته باشیم که او در کنار ماست، اگر به هر دلیلی او از پیش ما برود و دیگر او را در کنار خود نداشته باشیم حالمان به شدت بد می شود و جرعه ای آب خوش از گلویمان پایین نمی رود.
همین حال بد زمینه ای می شود برای تجربه اتفاقات و پیشامدهای بدتری که این حال بد را تشدید می کند.
ممکن است هم این وابستگی را به همسرمان داشته باشیم و اگر برای کاری به سفری برود آنقدر پریشان هستیم و در حال بد باقی می مانیم تا برگردد و نمی توانیم خودمان به تنهایی حال خوبی را برای خود بسازیم.
در واقع ما حال خوبمان را وابسته کرده ایم به زمانی که حتما باید همسرمان کنارمان باشد و اگر به هر دلیلی او را در کنار خود نداشته باشیم حالمان خوب نیست و اگر این مسئله ادامه پیدا کند حالمان را بدتر کرده و موقعیتهای ناخوشایندتری را در زندگی تجربه خواهیم کرد.
در واقع این وابستگی که از باور کمبود سرچشمه می گیرد تمرکز ما را روی از دست دادن و نداشتن موهبتها می گذارد و در مثال بالا زمانی هم که فرزندمان یا همسرمان در کنارماست بازهم نگرانیم که اگر روزی از پیش ما به هر دلیلی و برای انجام هر کاری رفت آن موقع چکار کنیم؟
می بینیم که وابستگی علاوه بر اینکه حال خوب را از ما می گیرد و نمی گذارد از نعمتهایی که هم اکنون در اختیار داریم لذت ببریم و قدردان آنها باشیم، بدتر از آن تمرکز ما را روی از دست دادن آنها می گذارد و به این شکل حال ما را به تدریج بدتر کرده و با ادامه این روند ناخواسته های بیشتری را برایمان بوجود می آورد.
وابستگی به محیط پیرامون
گاهی هم پیش می آید که به وسایل و امکاناتی که در زندگی در اختیار داریم وابسته می شویم و به جایی که از داشتنشان لذت ببریم به شکل وسواس گونه ای با آنها رفتار می کنیم که مبادا بلایی سرشان بیاید و با این کار مانع شادکامی دیگری را برای خود می تراشیم.
مثلا: وقتی که یک خودرو لوکس گران قیمت داریم بجای اینکه از داشتنش لذت ببریم و از امکانات مختلفی که دارد استفاده بکنیم، همه اش نگران این باشیم که کسی از کنارش رد نشود تا خط و خشی برندارد و از قیمتش بیوفتد.
شاید هم کمتر با آن بیرون برویم نکند کیلومترش بیشتر شود و از قیمت و ارزش آن کم شود. با این کار علاوه بر اینکه از داشتن چنین خودرویی لذت نمی بریم که هیچ،عامل عذاب و دردسری را برای خودمان تراشیده ایم که مدام حالمان را بد و بدتر می کند.
ممکن است دوربین گران قیمتی داشته باشیم و از ترس اینکه مبادا خاک رویش بنشیند و از دستمان بیوفتد و هزار جور اتفاق پیش بینی نشده برایش پیش بیاید در سفرهایمان آن را نمی بریم و از آن استفاده نمی کنیم.
بدتر از آن اگر کسی هم خواست از آن استفاده کند ناراحت می شویم و به این شکل مانع شادکامی دیگری را برای خود ساخته ایم.
چرا که با وابستگی بیش از حدی که به این وسایل داریم نمی توانیم از وجودشان لذت ببریم و تنها دردسر و حال بدش نصیبمان می شود.
شاید هم نیاز باشد برای پیشرفت کاری خودمان به شهر دیگری مهاجرت کنیم ولی وابستگی ما به شهر و محله و اطرافیان ما نمی گذارد که به این مهاجرت تن دهیم و چون می دانیم که با این کار داریم خود را از پیشرفت دور می کنیم ،شادی و حال خوب را از دست می دهیم.
در واقع در این مثال ما وابسته شهر و اطرافیان خودمان شده ایم چون فکر می کنیم در شهر دیگری نمی توانیم مثل اینجا خوش باشیم و حال خوبی را تجربه کنیم.
این وابستگی ها مثل زنجیری دست و پای ما را بسته است و چون در درون خود باور کمبود را دارد به ناچار کمبود بیشتری را به سمت زندگی ما می کشاند.
زمانی هم که کمبودها را به شکل های مختلف در زندگی تجربه کنیم نتیجه واضحش حس و حال نازیبایی است که به ما دست می دهد و این چرخه معیوب کماکان ادامه می یابد.
نتیجه گیری
وابستگی عاملی مهم است که اگر آن را مهار نکنیم خودش به تنهایی می تواند مانع شادکامی ما شود و حال بدی را برایمان به ارمغان آورد و همین حال بد بالطبع اتفاقات بدتری را برایمان رقم خواهد زد.
اگر دوست دارید در این خصوص اطلاعات و آگاهی های بیشتری کسب کنید در دوره شگفت انگیز شادی به طور کامل و مفصل راجع به موانع شادی در زندگی آموزش داده ام .
می توانید با استفاده از آن آموزشها هر چه بیشتر کنترل حال خوب خود را به دست گرفته و زندگی زیباتری را برای خودتان بسازید.
امیدوارم که همیشه شاد باشید و موانع شادی را از جلوی مسیر زندگی خود بردارید. در پناه خداوند یکتا ،سالم و سلامت باشید.