چگونه با استفاده از ضمیرناخودآگاه نعمت‌های بیشتری دریافت کنید

به نام خدا


تلاش بی‌وقفه برای دریافت نعمت‌های بیشتر در زندگی نتیجه نمی‌دهد اگر این تنها کاری است که شما می‌کنید!
افراد زیادی هستند که دوست دارند نعمت‌های زیادی در زندگی داشته باشند. مثلاً: وضعیت مالی خیلی خوبی را تجربه کنند یا روابطشان با اطرافیان عالی باشد یا در کار موردعلاقه‌شان پیشرفت کنند یا تناسب‌اندام خیلی خوبی داشته باشند و…
اما مشکلی که پیش می‌آید این است که باوجود تمام تلاش‌هایی که می‌کنند باز هم نمی‌توانند به خواسته خود دست یابند و آن نعمت‌ها را دریافت کنند.
مشکل آنها در استفاده از ضمیر ناخودآگاه است!
نعمتی که خداوند به آنها ارزانی کرده؛ ولی آنها نمی‌توانند به‌درستی از آن بهره ببرند.
می‌خواهم برایتان بگویم چطور این گره را بگشایید.


نابغه را جدی بگیر


شاید به این فکر بیفتیم که آیا نمی‌شود بی‌خیال این نابغه با آن نگهبان بد اخلاقش شویم و خودمان مستقیماً وارد عمل شویم .

این سؤال دقیقاً مثل این است که مثلاً بخواهیم از شمال کشور تا جنوب کشور را با پای پیاده برویم و انتظار هم داشته باشیم که بدون زحمت و با سرعت زیادی به مقصد برسیم درحالی‌که یک جت شخصی هم داریم که اگر با آن برویم هم سریع‌تر و راحت‌تر و ایمن‌تر سفر می‌کنیم و هم از تماشای منظره‌هایی که در طول مسیر به آنها برمی‌خوریم بیشتر لذت می‌بریم.
خب کدام‌یک بهتر و لذت‌بخش‌تر است؟ طی‌کردن چنین مسیر طولانی با پای پیاده که حاصلی جز خستگی و درد و رنج برایمان ندارد و سوزش تاول‌هایی که در پاهایمان درآمده و آفتاب‌سوختگی که پوستمان را رنجور و آزرده کرده دیگر برای ما لذتی به همراه ندارد و اگر زنده به مقصد برسیم و نیمه راه از شدت خستگی و جراحت‌ها تلف نشویم یا از نیمه راه برنگردیم شانس آورده‌ایم و خاطره زجر و بدبختی که در این مسیر کشیده‌ایم همیشه حالمان را بد می‌کند.
درحالی‌که می‌شد با استفاده از ضمیر ناخودآگاه این مسیر را خیلی لذت‌بخش‌تر و راحت‌تر با آرامش بیشتری با جت شخصی خود برویم و آن بالا از دیدن منظره‌های راه و بیابان‌ها لذت ببریم.
درحالی‌که زیر هوای خنک در حال لذت‌بردن از مسیر هستیم به ما می‌گویند که رسیده‌ایم و آن‌قدر این مسیر را راحت طی کردیم که اصلاً متوجه طولانی‌بودن مسیر هم نشدیم.

موانع را از سر راه بردار


قابلیت‌ها و توانایی‌های ما انسان‌ها بی‌انتهاست چرا که خدایی ما را آفریده که خودش بی‌انتهاست و از روحش در وجود ما دمیده تا بتوانیم قابلیت‌های زیادی داشته باشیم و از آنها برای هرچه پربارتر کردن زندگی بهره ببریم.
این قابلیت‌ها به‌صورت پتانسیل‌هایی هستند که در وجود ما قرار داده شده‌اند که با حرکت و کوشش ما مسیر رشدشان را می‌پیمایند مثل دانه درخت سیب که در درون خود استعداد تبدیل‌شدن به یک درخت پر از سیب را دارد.
تا زمانی که آن را درون خاک نکاریم و آبیاری‌اش نکنیم و از آن در برابر ضربات احتمالی مراقبت نکنیم و نور و کود مناسب به او ندهیم قطعاً درخت سیبی هم نخواهیم داشت و این مسئله در مورد ما هم صادق است.
با استفاده از ضمیر ناخودآگاه، نابغه درون ما همه کار برایمان می‌کند و راهکارهایی را که خداوند رزاق به او نشان می‌دهد در مقابلمان می‌گذارد.
منتها ما هم این وسط وظایفی را بر عهده داریم که بایستی به نحو احسن آنها را انجام دهیم و تا زمانی که آنها را انجام ندهیم هیچ پدیده خارق‌العاده‌ای انتظارمان را نمی‌کشد.
نقش ما هم در این میان تعیین‌کننده و حیاتی است و باید آن را به‌درستی انجام بدهیم. نمی‌شود انتظار سلامتی داشت درحالی‌که بدن خود را با خوردن انواع و اقسام فست‌فودها و غذاهای پرچرب و مضر پر می‌کنیم.
نمی‌شود حال خوش داشت درحالی‌که مدام در مورد اتفاقات بد با بقیه صحبت می‌کنیم و علاوه‌برآن در ذهنمان هم مرتباً مرورشان کرده و بالا و پائینشان می‌کنیم.
نمی‌شود آرامش داشت درحالی‌که دل به کمک این‌وآن خوش کرده‌ایم و خدای خود را به فراموشی سپرده‌ایم و نمی‌شود شاهد وفور نعمت در زندگی بود درحالی‌که به کمبود نعمتی که شاید در این لحظه به آن دچاریم، توجه کرده‌ایم و همه‌اش نگرانیم که اگر تمام شد چه کنیم .
هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت دانه نکشت ابله و دخل انتظار کرد
پس باید با استفاده از ضمیر ناخودآگاه اعمالی از سوی تو انجام شود تا بتوانی شاهد وفور نعمت‌های خداوند در زندگی خود به شکل‌های گوناگون باشی.
وقتی می‌خواهی نعمت و ثروت بیشتری را به‌سوی خود سرازیر کنی یا با انسان‌های بهتر و دلخواه‌تری در ارتباط باشی یا سلامتی و تندرستی خود را دوباره بازیابی و شاید هم بخواهی سطح سلامتی خودت را ارتقا دهی مثل کاهش وزن یا تغییر رژیم غذایی.
در همه این موارد آنچه بسیار اهمیت دارد این است که بتوانی به‌خاطر هرآنچه هم اکنون در اختیار داری از صمیم قلبت شاکر و سپاسگزار درگاه خداوند یکتا باشی.
نه اینکه به زبان شکر خدا را کنی؛ ولی در دلت به کمبودها و آنچه نداری توجه کنی و به‌خاطرش شکایت کنی.

در جهت استفاده از ضمیر ناخودآگاه بایستی بدانید که شکرگزاری از نعمت‌ها یک ژست و یا کاری پسندیده نیست؛ بلکه یک ضرورت و کاری واجب است برای کسی که می‌خواهد نعمت‌های بی‌شماری را به زندگی‌اش سرازیر کند.



حواست کجاست؟


• خیلی اوقات برایت پیش‌آمده به خواسته‌ای رسیده‌ای؛ مثلاً می‌خواستی یک دوربین عکاسی حرفه‌ای بخری و زمین‌وزمان را به هم دوخته‌ای تا به آن برسی و هم اکنون آن دوربین در زندگی تو و درون دستانت است و می‌توانی با آن عکس‌های زیبا از عزیزانت و زیبایی‌های جهان اطرافت ثبت کنی.
به خواسته‌ات می‌رسی و یادت می‌رود که چه شد و چه اتفاقاتی افتاد تا تو را به خواسته‌ات رساند اگر کمی فکر کنی یادت می‌آید که اشتیاقی سوزان برای داشتن آن دوربین عکاسی داشتی.
تو در حال استفاده از ضمیر ناخودآگاه بودی و مرتباً به آن دوربین فکر می‌کردی و خودت را در حال عکاسی با آن دوربین می‌دیدی، انگار فکرکردن به آن دوربین اصلاً دست خودت نبوده و مدام فکر داشتن آن را در ذهنت بالا و پایین می‌کردی و از زوایای مختلف به آن نگاه می‌کردی.
چقدر راجع به خریدنش سر سفره شام یا موقع پیاده‌روی شاید هم هنگام تماشای تلویزیون با پدرت یا خواهرت یا همسرت یا دوستانت صحبت کرده‌ای.
با آنکه آنها شاید علاقه چندانی هم به شنیدن این موضوع نداشتند؛ ولی تو با آب‌وتاب و شوق‌وذوق بی‌حدی راجع به آن دوربین و نحوه عکاسی‌اش با آنها صحبت کردی و با آنکه ممکن است آنها آخرسر به تو گفته باشند که تو دیگر چه دل‌خوشی داری!
ولی تو فقط به خواسته‌ات و آن دوربین رؤیایی می‌اندیشیدی .
• گاهی هم شاید یکی از نزدیکان یا دوستانت گفته که واقعاً که خیلی بی‌عرضه و دست‌وپا چلفتی هستی و تو نیز آن را باور کردی و در استفاده از ضمیر ناخودآگاه مسیر اشتباهی را پیموده‌ای.
مدام این تصویری که همه کارها را داری خراب می‌کنی جلوی چشمانت بوده و آن را مرور کرده‌ای. مدام با خود گفته‌ای که نکند او راست می‌گوید و من بی‌عرضه‌ام و این سؤال در ذهنت بوده چه کنم بی‌عرضه نباشم؟ و کارهای مختلفی را پشت‌سرهم خراب کرده‌ای و حالت بدتر شده و کم‌کم باور کرده‌ای که دوست من درست می‌گفت و من واقعاً بی‌عرضه‌ام و واقعاً هم بی‌عرضه شده‌ای چرا که خودت این بلا را بر سر خودت آوردی


سخن پایانی


می‌بینیم که چقدر فرمان زندگی در دستان ماست برای حرکت به‌سوی خوشی‌ها و جاهای خوب و موقعیت‌های جالب یا رفتن به سمت دردسرها و بدبختی‌ها و شرایط ناراحت‌کننده، فقط کافی است لحظه‌ای مکث کنیم ماشین را کناری بزنیم و ببینیم که به چه سمتی داریم حرکت می‌کنیم.
به سمت زیبائی‌ها و موقعیت‌های بهتر می‌رویم یا به‌طرف ناخواسته‌ها و زشتی‌ها، پس اگرمی بینیم مقصدی که در حال حرکت به‌سوی آن هستیم را دوست نداریم به‌راحتی می‌توانیم آن را تغییر دهیم.
استفاده از ضمیر ناخودآگاه قدرتی است که خداوند به ما عطا فرموده و به کمک آن، فرمان این زندگی را در دستان ما قرار داده است.


به کانال تلگرام ما بپیوندید تا از محتواهای منتشر شده در سایت مطلع می شوید

به کانال اینستاگرام ما بپیوندید تا از محصولات و تخفیف های سایت باخبر شوید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فروش ویژه محصولات به مناسبت عید سعید فطر با تخفیف 50% روی کلیه محصولات سایت