به نام خدا
زندگی ما درگذراست و ما باکارهایی که دائما انجامشان میدهیم آنچه در درونمان میگذرد را به نمایش میگذاریم.
شغل و فعالیتی که در آن مشغول بهکار هستیم هم از این قاعده مستثنا نیست و وضعیت کار ما آینه تمام نمای اوضاع درونی ماست.
پس اگر میخواهیم اوضاع کارمان بهتر و بهتر شود و به موفقیت دستیابیم، لازم است در درونمان تغییرات مثبت رو به رشدی را رقم بزنیم.
موفقیت در کار،خواستهای است که خیلی از افراد، دارند و دوست دارند پیروزی و موفقیت را در شغل و حرفهای که به آن مشغول هستند تجربه کنند.
حال باید دید اصلاً برای چه هدفی کار میکنیم و آیا تعریفی برای آن داریم یا نه؟
برای کسی که کارش را راهی برای امرار معاش در نظر گرفته موفقیت در کار به معنی گرسنه نماندن و یک روز دیگر از زندگی را سپری کردن است.
برای شخصی دیگر موفق شدن در کار معادل است با کسب پول های فراوان و لذت و تفریح و دوری از کار و خرید ویلا و سفرهای مختلف و ماشین های لوکس و ….
برای فردی دیگر پیروزی در کسب و کار به معنای به ثمر نشستن فعالیتهایش در حوزه ای که سر و تهش را می زنید در آن فضا مشغول است و دلش نمی خواهد حتی لحظه ای هم از آن کار بیرون بیاید.
برای او موفق شدن در کارش به این معنی است که فرصت بیشتری را دارد تا کماکان به کار مورد علاقه اش بپردازد و به عبارت دیگر بیشتر خوش بگذراند.
با هر نگرش و از هر زاویه ای به این مسئله نگاه کنیم نتایجی متناسب با آن نوع نگاه را می گیریم.
تعریف ما از پیروزی در کار
ما ساعتهای زیادی از عمر گرانبهای خود را صرف انجام فعالیتی میکنیم که به آن کار میگوییم، فعالیتی که میتواند بیشتر اوقات زندگی ما را به خودش اختصاص دهد.
شاید لازم باشد کمی بیشتر راجع به این فعالیت بدانیم چراکه دستیابی به موفقیت در کار از شناختی که ما دراینباره کسب میکنیم نشئت میگیرد.
تا حالا به این سؤال مهم فکر کردهای که برای چه داری کار میکنی؟
خیلیها تنها دلیلشان برای کار کردن، بهدست آوردن پول برای گذراندن زندگی است و بعضی دیگر پا را از این هم فراتر گذاشته و دلیلشان برای مشغول شدن به یک کار را بهدست آوردن پولهای فراوان، قرار دادهاند.
بعضی دیگر هم هستند که کارشان راهی است برای ابراز توانمندیها و قابلیتهایشان، به این معنا که هم در حوزهای فعالیت میکنند که از صمیم قلب عاشقش هستند و هم به دنبال این هستند که قابلیتهایشان را هر چه بیشتر در حوزه موردعلاقهشان بروز و ظهور دهند.
میبینیم که به نسبت دید و نگرش ما به کار (هرچه که باشد) موفقیت در آن میتواند معنا و مفهوم متفاوتی را برایمان در پی داشته باشد.
نحوه موفق شدن در کار
میبینیم که برای موفقیت در کار ، هر دید و نگرشی را میتوانیم نسبت بهکارمان داشته باشیم ولی نتایج درخشان و پایدار و همیشگی از آنکسانی است که در زمینهای فعالیت میکنند که از اعماق وجودشان آن را دوست دارند.
این افراد با شور و شوق و باکمال میل در پی شکوفایی و برجستهتر کردن استعدادهایشان درزمینه موردعلاقهشان هستند.
برای افرادی که اینگونه بهکارشان نگاه میکنند، انجام دادن آن برایشان فرصتی است برای خلاقیت بیشتر و روشن کردن چراغهایی پرنورتر ازآنچه در درونشان وجود دارد.
دلیل اینکه اینقدر به وجود علاقه در کار، پرداختم این است که بههرحال برای به ثمر نشستن هر خواستهای لازم است تا تلاشهایی را در خصوص آن انجام دهیم، به برخی از ترسهایمان در آن خصوص هجوم بیاوریم، مطالب نادانسته بسیاری را بیاموزیم و تجربههای زیادی را کسب کنیم.
باورهای متناسب با موفقیت در کار را در درونمان بسازیم و تقویتشان کنیم. حرکت کنیم و در مسیر رسیدن به خواستهمان پشتکار و پایمردی از خود نشان دهیم.
در مسیر علاقهمان که کارمان هم هست، دانشجوی همیشگی باشیم و تشنه یادگیری بیشتر و عمل به آنچه آموختهایم.
بیاموزیم تا ذهنمان را به شیوهای صحیح برنامهریزی کنیم تا باعث پیروزی ما در کارمان شود.
از زندگی و بودن در آن کار لذت ببریم و حال خوشی را تجربه کنیم و بتوانیم ثروتهای فراوانی را از این طریق بهدست آوریم.
نتیجهگیری
برای کسب موفقیت در کار لازم است بهکار بهگونهای متفاوت بنگریم تا نتایج متفاوتی را هم بگیریم.
کاری میتواند برای ما نتایج درخشان به بار آورد که حالمان را خوب کند.
با رفتن به دنبال علایق شخصیتان میتوانید موفقتر باشید چراکه موفقیت شما حال بهتری را به شما هدیه کرده چون باعث تداوم کاری میشود که شورونشاط مداوم شما را در پی دارد.
امیدوارم از این آگاهیها بهره کافی را برده باشید. شما را به الله مهربان میسپارم. خدا نگهدارتان.