به نام خدا
از قدیم به ما گفتهاند که شکر نعمت، نعمتت افزون کند ولی باوجود اینهمه مشکلات ریزودرشتی که در زندگی امروزه با آنها سروکار داریم مگر میشود شکرگزار بود!
اصلاً شکرگزاری چیست که اینهمه راجع به آن از زبان افراد معروف و افراد ناشناس، از زبان نویسندگان و فیلسوفان، از زبان هنرمندان و مفاخر سخن به میان آمده؟
این شکر کردن چقدر اهمیت دارد که در مذاهب مختلف از اسلام و مسیحیت و… بر انجام آن تأکید مکرر شده است؟
نمیخواهم آسمانوریسمان ببافم و حرفهای عجیبوغریبی بزنم بلکه میخواهم نظرم را در مورد شکرگزاری برایتان بگویم.
نظری که اگر درونش مقداری عمیق شوید بهتر میتوانید از بازی زندگی لذت ببرید.
با شکرگزاری ما چه اتفاقی میافتد؟
آیا پشت شکرگزاری منطق و دانشی هم وجود دارد یا همینکه طوطیوار آن را انجام دهیم کافی است؟
به نظر من منطقی بسیار محکم و کاملاً علمی و بسیار ساده و روان در پس سپاسگزاری نهفته است که اگر بهدرستی انجام شود نتایجش مافوق تصور است.
این منطق همان توجه کردن به داشتهها و نعمتهاست!
وقتی می آییم و خداوند را به خاطر نعمتهایش سپاس می گوئیم درواقع داریم بر روی نعمتهایی که هماکنون داریم متمرکز میشویم و از داشتنشان خوشحال هستیم.
با شکرگزاری روزانه درواقع داریم تلاش میکنیم تا قدر داشتههای خود را بیشتر بدانیم و به این نتیجه میرسیم که آنقدرها هم که فکر میکردیم بیچیز و بیکس و کار نیستیم.
با این کار و توجه و تمرکزی که روی نعمتهای حال حاضرمان میکنیم یک اتفاق جالب دیگری هم رخ میدهد و آن اتفاق جالب این است که حالمان خوب میشود!
انگار با چشم دیگری داریم به دنیا نگاه میکنیم!
این حال خوب موجب میشود که ذهنمان بهتر کار کند و به دنبال آن بتوانیم تصمیمات درستتری در زندگی بگیریم که نتیجه واضح آن تجربه زندگی دلپذیرتری خواهد بود.
شاید پیش خودتان بگوئید این تمرکز به داشتهها نمیگذارد پیشرفت کنیم و در حد و اندازهای که هستیم ما را نگه میدارد و به عبارتی درجا میزنیم.
بگذارید نکته جالبتری برایتان بگویم و آن این است که با شکرگزاری آنهم به شکل درستش، شما امکانات و پتانسیلهای بیشماری را برای پیشرفت و موفقیت بیشتر در جنبههای مختلف زندگی خود خواهید یافت.
به دلیل اینکه با سپاس گذاری از برای نعمتهای حال حاضرتان، توجه و تمرکزتان را از گله و شکایت و غر زدنهای تمامنشدنی برمیدارید و روی نعمتهایی میگذارید که به خاطر داشتنشان خوشحال هستید.
آیا شکرگزاری زبانی کافی است؟
نکته مهم دیگری که میتواند نیروی عظیم سپاس گذاری را فعال کند این است که این شاکر بودن ما نهفقط با زبان بلکه بایستی از اعماق وجودمان باشد.
چقدر برای همگی ما اتفاق افتاده که زیر زبان گفتهایم خدا رو شکرت ولی بلافاصله پسازآن آهی کشیدهایم و دوباره به یاد مشکلات و بدهکاریها و دردسرهایمان افتادهایم.
قوانین جهان هستی را نمیشود دور زد!
نمیشود بگوییم خدایا شکرت ولی حالمان بد باشد.
نمیشود روی زبانمان از سپاس خداوند بگوییم ولی ذهنمان هنوز درگیر توجه به مشکلاتمان باشد.
شکرگزاری زمانی میتواند مثمر ثمر باشد که آنقدر قوی باشد و از اعماق وجودمان سرچشمه گرفته باشد و آن را باور داشته باشیم که بتواند حالمان را خوب کند.
وقتی قدردانی عمیقی را به خاطر داشتههایمان از خداوند بهجا میآوریم امواج ذهنی بسیار قدرتمندی را به جهان هستی ارسال میکنیم که همانندهای خودشان را به سمت زندگی ما سرازیر میکنند.
درواقع خداوند حکیم جهان را بهگونهای سامان داده که به ارتعاشات و فرکانسهای ارسالی ما واکنش نشان میدهد.
. به همین علت زمانی که شکرگزاری ما فقط ورد زبان باشد و هیچ احساس خاصی را بابت آن نداشته باشیم،نمیتوانیم قدرت عظیم آن را فعال کنیم و زندگیمان را به سمت فزونی و فراوانی نعمتها سوق دهیم.
همین است که شکر نعمت میتواند نعمتها را افزون کند و کفر نعمت،تباهیها و ناخواستهها را بیشتر میکند.
نتیجهگیری
شکرگزاری یکی از مهمترین و کلیدیترین کارهایی است که بهطور پیوسته بایستی در زندگی خود آن را انجام دهیم و صدالبته این سپاس گذاری لازم است بهدرستی و از اعماق وجود انجام شود
به امید اینکه همیشه و در همه حال بتوانیم سپاس خداوند را بجا بیاوریم شما را به خداوند یکتا میسپارم.
سربلند و سرفراز باشید