به نام خداوند بخشنده مهربان
وقتی درگیر مشکل و مسئله ای در زندگی می شویم و نمی توانیم به راحتی آن را حل کنیم اکثر اوقات آن مشکل ذهنمان را درگیر خودش می کند و حالمان را بد می کند و اگر نتوانیم در این خصوص کاری انجام دهیم و مشکل را حل کنیم، این حس بد ادامه پیدا کرده و به تدریج مشکلات ما را دوچندان می کند. اینجاست که پرسیدن سوال خوب به کمک ما می آید.
قرار گرفتن در مسیر درست
وقتی ما بتوانیم از خودمان سوالاتی بپرسیم که درست و بجا و سنجیده باشد در مسیری قرار می گیریم که به پاسخ های مورد نیاز و راه حل هایی هدایت می شویم که مسائلمان بهتر و آسان تر حل می شود.
برای نمونه: زمانی که در روابطمان با دیگران مشکل داریم و نمی توانیم ارتباطی درست و منطقی را با دیگران برقرار کنیم و کلام اولمان به دومی نرسیده داد و بیداد را راه می اندازیم و دیگران را از خود فراری می دهیم و این ماجرا مدام تکرار می شود، این یک مشکل و مسئله ای است که باید آن را حل کنیم.
واکنش ما نسبت به این مشکل می تواند این طور باشد که با خود بگوییم چرا آدمها این قدر غیر منطقی و اعصاب خوردکن هستند و مرتبا حالم را بد می کنند یا عجب دوره زمانه بدی شده چرا کسی پیدا نمی شود که بتوانم با او چند کلام راحت صحبت کنم و آخرش به جر و بحث ختم نشود؟
مسلما با پرسیدن چنین سوالاتی راه به جایی نخواهیم برد و هرچه بیشتر درگیر مشکل می شویم و از اینکه این قدر در ارتباط با دیگران ناراضی هستیم احساس بدتری می کنیم و جهان هم این حال بد ما را با تکرار کردن تجربیاتی از این دست که برایمان پیش می آورد، تشدید می کند فقط به این دلیل که از یک نکته بسیار مهم غافل مانده ایم و آن نکته پرسیدن سوال خوب است.
وقتی سوال را به درستی از خود بپرسیم در مسیر صحیحی قرار می گیریم که ما را موفق به حل مسئله خودمان می کند.
در مثال قبل اگر بیاییم و از خود بپرسیم که چکار کنم تا بتوانم ارتباط بهتری را با دیگران برقرار کنم؟ یا اینکه چه خصوصیات و اخلاق های نامناسبی را باید در درونم تغییر دهم تا رابطه بهتری را با بقیه بتوانم تجربه کنم؟ یا اینکه چه می شود که در ارتباط برقرار کردن با دیگران به مشکل برمی خورم و چطور می توانم این مسئله را حل کنم؟
اینها سوالاتی هستند که به درستی پرسیده شده اند و از منظر بهتری به مسئله نگاه کرده اند و همین سوالات درست می تواند ذهن ما را به کار اندازد تا در مسیر یافتن پاسخ های راهگشا یاریمان کند.
راحت تر یافتن پاسخ سوالات زندگی
زمانی که برای حل مسائل زندگی از خودمان سوالات کاربردی و درستی می کنیم راحت تر می توانیم از ناراحتی و احساس بدی که مسائل برای ما ایجاد کرده اند عبور کنیم و به سمت راه حلها هدایت شویم.
برای مثال: وقتی می بینیم هرچه کار می کنیم باز هم نتیجه ای را دوست داریم نمی توانیم بگیریم و بجای پیشرفت در حال پسرفت کردن هستیم، با پرسیدن سوال خوب می توانیم مسیر حرکتمان را عوض کرده و بسوی پیشرفت بیشتر هدایت شویم.
در این مثال اگر از خود بپرسیم که چرا پیشرفتی در کارمان نمی بینیم و چه چیزهایی را باید یاد بگیریم؟ و چه کارهایی را بایستی انجام بدهیم؟ تا بتوانیم این منحنی نزولی درجا زدن ها را به منحنی صعودی پیشرفت های مکرر تبدیل کنیم، با پرسیدن این سوالات تمرکز و کانون توجه خود را بجای اینکه روی مشکل بگذاریم آن را روی حل مشکل متمرکز می کنیم و بجای اینکه با غر زدنهای بی حاصل وقتمان را تلف و حالمان را بد کنیم توجه خودمان را معطوف به راه حل هایی می کنیم که برای خلاص شدن از این مشکل به ما کمک می کند.
نتیجه گیری
پرسیدن سوال خوب یک مهارت ارزشمند و بسیار کارا است که در زندگی و حل کردن مسائلی که با آنها روبرو می شویم بسیار می تواند کمکمان کند و زندگی ما را به تجربه ای لذتبخش تر و زیباتر و صد البته سرشار از آموختن ها و یادگرفتن های پیاپی کند.
این مهارت بسیار ارزشمند را در محصول صوتی آگاهی نجاتبخش ۲ مفصلا درباره آن صحبت کرده و آن را کاملا باز کرده ام و با استفاده از تمرینات عملی نحوه پرسیدن سوال خوب در جنبه های مختلف زندگی را آموزش داده ام که می توانید از این آموزش برای یادگیری مهارت پرسیدن سوال خوب استفاده کنید و مسائل زندگی را به پلکانی برای پیشرفت خودتان تبدیل کنید.