به نام خدا
اوقات زیادی در زندگی ما پیش میآید که به دنبال رسیدن به خواستهای هستیم؛ ولی به آن نمیرسیم. انگار هرچه به سمت آن میرویم از ما دورتر میشود.
مشکل از جایی است که شاید هیچوقت فکرش را هم نکنیم! امواج مغزی!
در واقع مشکل از فرکانسهایی است که به جهان ارسال میکنیم و همین مسئله باعث میشود درجا بزنیم یا پسرفت کنیم.
میخواهم در مورد اینکه ارسال ارتعاشات ذهنی چگونه بر زندگی ما تأثیر میگذارد برای شما بگویم.
انرژی مثبت یا منفی؟
ما موجودی هستیم که مرتباً در حال فرستادن امواجی با فرکانسهای مختلفی هستیم چه دوست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم مغزمان در حال انجام این کار به طور پیوسته است.
ما نمیتوانیم جلوی ارسال این امواج مغزی را بگیریم. آنها با انواع گوناگون خود در حال ارسال به جهان هستیاند و دیر یاد زود بهناچار نتایجشان را شاهد هستیم.
پس بهتر است از ماجرای این امواجی که میفرستیم بیشتر سر در بیاوریم و به نحوی روی ارسالشان نظارت بیشتری را داشته باشیم.
چرا که بههرحال ناچاریم نتایج فرکانسهایی را که میفرستیم بپذیریم و این نتایج، اتفاقات و شرایطی است که روزانه در زندگیمان تجربه میکنیم.
بیایید نمونهای از ماجرای این امواج را بهتر درک کنیم. احتمالاً اطرافتان آدمهایی هستند که خیلی انرژی مثبت و شاد و سرحالاند.
ممکن است در اقوام و آشنایان یا دوستانتان ازاینگونه افراد وجود داشته باشد.
آیا دقت کردهاید وقتی که اینها وارد جمعی میشوند و هنوز حرفی هم نزدهاند انگار موجی از انرژی مثبت آنجا را فرامیگیرد و همه را تحتتأثیر قرار میدهد (اصطلاحاً میگویند این افراد انرژی مثبت هستند).
البته عکس این موضوع هم صادق است چقدر پیشآمده که فردی به خانه شما آمده که انرژی منفی داشته و با آمدنش فضا را سنگین و غیرقابلتحمل میکند.
میتوانید نمونه اینجور افراد را در همهجا ببینید از محل کار تا مهمانیها و دورهمیها.
این یک نمونه بسیار دمدستی و کوچک از نشاندادن امواج مغزی و فرکانسها بود.
تأثیر فرکانسها بر جهان اطراف ما
وقتی که فردی فرکانس خوب یا بدی را میفرستد بسته به میزان شدت آن، روی محیط اطرافش اثرات خوب یا بد میگذارد.
یا اگر بخواهم نمونه دیگری را بیاورم. مثلاً: میتوانم از خانمی برایتان بگویم که عاشق گلوگیاه بود و آنقدر با گلهایش حالش خوب بود که مدام برایشان موسیقی پخش میکرد.
او به آنها میرسید و با آنها صحبت هم میکرد و گلهایش به شکل برجستهای رشد میکردند و بسیار زیبا و خوشرنگ بودند.
اما موقعی که میخواست از آن خانه اسبابکشی کند؛ چون بسیار دلبسته گلها شده بود و نمیتوانست آنها را با خود به منزل جدیدش ببرد، ناراحت بود و این فرکانس بد موجب شده بود که رشد گلهایش کمتر شود و دیگر آن زیبایی را نداشته باشند.
چون فرکانس و امواج مغزی خودش نامناسب شده بودند و لاجرم روی محیط اطرافش هم تأثیر گذاشته بودند.
شاید هم دیده باشید زمانی که حالتان خوب نیست و احساس خوبی ندارید اگر نوزادی را به دست شما بدهند بیقرار میشود و گریهاش درمیآید.
یا اگر بیقرار بوده گریهاش شدیدتر میشود بیآنکه برخورد تندی با او داشته باشید یا چیزی به او بگویید.
اینها همه از رمز و رازی خبر میدهند که در پس پرده فرکانسها و امواج مغزی ما خفته است، امواجی که به شکل عادی آنها را نمیتوانیم ببینیم؛ ولی قدرت غیرقابلانکار و تعیینکنندهای را بر کیفیت زندگی ما و اتفاقاتی که تجربه میکنیم دارند.
فرکانسها و اتفاقات روزمره
شاید یک روز که از خواب بیدار میشوید سرحال نباشید و از برخورد یا اتفاق ناخوشایندی که روز قبل برایتان افتاده ناراحت هستید و حال خوبی ندارید و میروید که روزتان را شروع کنید؛ اما با چه حال و احوالی … .
صبحانه را با اخم و بیحوصلگی تمام، نصفه و نیمه رها کرده به محل کار میروید.
میان راه به ترافیک سنگینی برخورد میکنید و اعصاب شما را بههمریختهتر و درونتان را مشوشتر میکند.
چهبسا ممکن است این بین تصادفی هم بکنید و بر بدبیاریهای روزتان اضافه کند. با هر دردسری هست به محل کارتان میروید.
آه بازهم آن کار ملالآور و سروکله زدن با اربابرجوعهای ریز و درشتی که بهجز انجامشدن کار خودشان به هیچچیز کاری ندارند و اصلاً خبر ندارند که شما چه روز افتضاحی را تا به اینجا سپری کردهاید.
باحال بد، کار خود را شروع میکنید و آن روز با چند اربابرجوع بحثتان میشود و یک اخطار هم از رئیس دریافت میکنید.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود و ادامه پیدا میکند و در منزل این حال و فرکانس بد و امواج مغزی نامناسبی که ارسال کردهاید اتفاقات بدتری را برای شما پیش میآورد.
ممکن است با اعضای خانواده بر سر چیزهای بیاهمیتی جروبحث کنید و عصبانی شوید و سرشان فریاد بکشید.
این حال و فرکانس بدی که روزتان را با آن شروع کردید و شاید مثل توده برفی کوچکی قدرت تخریب خاصی نداشت کمکم دارد به بهمنی از حال بد تبدیل میشود.
اگر دست نجنبید و کاری نکنید این بهمن بر سرتان آوار شده و زندگیتان را زیرورو میکند.